هشتمین پیش نشست همایش ملی انقلاب اسلامی و الهیات کاربردی
هشتمین پیش نشست همایش ملی انقلاب اسلامی و الهیات کاربردی

هشتمین پیش نشست همایش ملی انقلاب اسلامی و الهیات کاربردی، باعنوان: «الهیات امید و انقلاب اسلامی»؛ روز سه شنبه، 5 فروردین ماه 1404 از ساعت 10 تا 12 صبح، در مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مدّ‌ظله‌العالی)، با حضور آقایان: پروفسور محمد لگنهاوزن (دانش آموخته دکتری فلسفه از دانشگاه رایس ایالت تگزاس آمریکا، و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره))، حجه‌الاسلام و المسلمین دکتر حبیب الله بابایی (نویسنده کتب درآمدی بر تفسیر تمدنی قرآن، و کاوش‌های نظری در الهیات و تمدن)، دکتر محمود قاسمی (پژوهشگر معارف انقلاب اسلامی و دبیر علمی پژوه نامه فقه و علوم اسلامی)، و دکتر رامین طیاری‌نژاد (دبیر علمی نشست)، و همچنین حضور برخط و حقیقی جمعی از دانشجویان و پژوهشگران برگزار شد.      

آقای پروفسور محمد لگنهاوزن، در سخنرانی خود با عنوانِ «امید اجتماعی در فلسفه دین»؛ اظهار داشت: کانت می‌گوید ما می‌توانیم به‌طور عاقلانه امید داشته باشیم که مورد رضایت خدا شویم، ولی برای این کار باید انقلابی در قلب ما ایجاد شود. بُعد اجتماعی امید به عنوان آنچه که لازم است و می‌توانیم امید عاقلانه داشته باشیم مورد توجه کانت بود. در فلسفه اروپا بعد از کانت می‌بینیم موجی از متفکرانی ظهور می‌کنند که با مفهوم امید و دین مخالفند. شاید مشهورترین آنها: شوپنهاور، نیچه، مارکس و... هستند. در تفکر مارکسیستی، امید دینی مربوط به خدا و آخرت کاملاً رد شده است. مفصل‌ترین بحث درباره امید در سنت مارکسیست‌ها یک کتاب سه جلدی با عنوان «اصل امید» اثر ارنست بلاخ است. بلاخ در جلد اول آن تفکری را راجع به آگاهی به آنچه که هنوز نیست معرفی می‌کند و می‌گوید این موضوع برای فهم روانشناسی انسان نکته‌ای کلیدی است. وی در جلد دوم راجع به نظام‌هایی که متفکران با تفکرات ناکجاآبادی در اروپا از زمان یونان باستان تا اواسط قرن بیستم در رشته‌های طب، نقاشی، شعر و فلسفه مطرح کردند، صحبت می‌کند. او در جلد سوم توصیه می‌کند که چگونه انسان‌ها می‌توانند به وطن درست خودشان برسند. البته بلاخ وطن را هدف انقلاب کمونیستی می‌دانست. در فلسفه تحلیلی بیشتر به تعریف امید و تحلیل مفهومی آن توجه داشتند. فیلسوفان تحلیلی در بحث‌هایی غیر از اینکه چگونه مفهوم امید را تعریف و تحلیل کنند، بیشتر به فلسفه روانشناسی توجه داشتند. در فلسفه دین، یوجین ناگاساوا در کتاب «مسئله شر برای خداناباوران» می‌گوید: اعتقادات دینی به مردم توانی می‌دهند که آنها بتوانند خوش‌بین باشند. در حالی که الحاد هیچ راهی به امید ندارد و وقتی ملحد با شرهای این دنیا مواجه می‌شود، الحاد هیچ امیدی به او نمی‌دهد. در فلسفه سیاسی، جان رالز می‌گوید: ما باید ناکجاآبادهای واقع‌بینانه داشته باشیم. ما باید طرحی برای آینده سیاسی‌مان بریزیم که آینده سیاسی ما چگونه باشد. باید این کار را انجام دهیم تا امیدهای سیاسی ما را تقویت و از آن حمایت کند. اکثریت نویسندگان مسلمان موضوع امید را در بحث‌های پیرامون تزکیه نفس مطرح نکردند. در متون اسلامی بیشتر بحث خوف و رجا مطرح است. طبق دیدگاه علامه طباطبایی دو مسلک دینی برای اخلاق وجود دارد. یکی بر اساس خوف و رجا و دیگری بر اساس عشق است. سخن پایانی: اگر کسی می‌خواهد در این زمینه بیشتر کار کند، علاوه بر توجه به آیات و روایات باید به بحث‌هایی پیرامون امید در تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان نیز توجه کند. پس از اینکه تمامی این بررسی‌ها انجام شد می‌توانیم کار تطبیقی را در فلسفه دین و الهیات تطبیقی شروع کنیم. این موضوع کار عظیمی است و نیاز به توضیح مفصل دارد که نمی‌توانم اینجا آن را توضیح دهم. پرداختن به این موضوع کارهای بین‌رشته‌ای هم می‌خواهد. نکته‌ای را عرض می‌کنم این‌که وقتی تحقیقات تطبیقی در فلسفه الهیات را انجام می‌دهیم نباید فکر کنیم کار تطبیقی این است که یک فهرست از نقاط مشترک و یک فهرست از تفاوت‌ها را پیدا کنیم. باید توجه داشته باشیم که چگونه از نکاتی که از دیدگاه‌های دیگران پیدا می‌کنیم در مسائل نظام فکری‌مان استفاده کنیم. البته نگاه منتقدانه به نظام‌های فکری خودمان و دیگران داشته باشیم و این‌که چگونه از نقاط قوت برای تقویت نظام فکری خودمان استفاده کنیم. اگر هدفمان این باشد که توجه کنیم انقلاب اسلامی می‌تواند در ابعاد اجتماعی امید نقش داشته باشد، کارهای بین‌رشته‌ای بسیار مهم می‌شوند و می‌توانیم از تحقیقات روانشناسی، جامعه‌شناسی و تاریخ درباره امید و ارتباط بین امید اجتماعی و آرمان‌های انقلاب اسلامی استفاده کنیم.

آقای دکتر حبیب الله بابایی، در سخنرانی خود با عنوانِ «امید به مثابه ایمان در تمدن اسلامی»؛ با اشاره به این‌که علاوه بر نقدهایی که به اندیشه‌های دیگر داریم باید بتوانیم از نظریات و اندیشه‌های فیلسوفان غربی و غیرغربی استفاده‌های بهینه کنیم؛ اظهار داشت که: برای انسان معاصر، امید و ناامیدی معطوف به انسداد هستی‌شناختی است. برای انسان مسلمان امروز معضلات اقتصادی و معیشتی و مشکلات زندگی در دنیای امروز او را وادار به توجه به امید می‌کند. خاستگاه‌های ناامیدی در جوامع اسلامی کنونی: مشکلات و معضلات زندگی روزمره، بی‌عدالتی، بی‌نظمی، نبود رفاه لازم، فقدان سواد امید، و استعمار امید هستند. برگرفته از نظر علامه طباطبایی در تفسیر آیه 213 سوره بقره، جایی که ناامیدی برآمده از وضعیت برساخته انسان امروز است، امید نمی‌تواند از وضعیت بشر امروز برساخته و ارائه شود. اینجا دین راه حل اختلافات بشر است که ساخته انسان نیست و از جانب خداست. با امیدهای ذره‌ای، جزئی، خُرد و مقطعی زندگی دنیوی اینجا و اکنون را پیش ببریم، اما یک مقدار که از امروز خودتان، زندگی مادی و دنیایتان فراتر می‌روید، بدون ایمان، امکان پیدا کردن امید را نمی‌یابید. در واقع بدون ایمان امکان امید را از دست می‌دهید. در حقیقت اینجا وقتی ایمان پیدا می‌کنید امیدوار می‌شوید. سطوح ایمان عبارتند از: ایمان نزدیک، ایمان میانه و ایمان دور. سطوح امید عبارتند از: امید نزدیک، امید میانه و امید دور. ایمان و امید نزدیک برای حل مشکلات روزمره زندگی و ایمان و امید میانه، امید به پایان خوش دنیاست. ایمان و امید دور، امید به زندگی پس از مرگ است. در سیره اهل‌بیت(ع) زبان اخلاق در میان اهل‌بیت(ع) راهی برای ساخت ایمان در جامعه اسلامی بوده است. ساخت ایمان هم راهی برای ساخت امید در جامعه اسلامی بوده است.    

آقای دکتر محمود قاسمی، در سخنرانی خود با عنوانِ «آشنایی زدایی از معنای امید در اندیشه اسلامی»؛ ویژگی‌های امید در تفکر دینی را به این شرح برشمرد: 1ـ امید واقع‌بینانه و بر اساس واقعیات و شرایط موجود، 2ـ امید به فردای بهتر

ـ هدف ارزشمند و معین برای انسان امیدوار، 3ـ برجستگی عاملیت فاعل و کنشگری انسان، 4ـ خودپایی و مقاومت درونی انسان امیدوار، 4ـ حمایت‌گری و هم‌پیوستگی درون‌شبکه‌ای جامعه مؤمنین امیدوار، 5ـ غلبه بر موانع، 6ـ امید به مقدرات الهی، امری متعالی و نیروی استعلایی. ایشان در ادامه سحنان خود به مقایسه امید در تفکر دینی با سایر اندیشه‌ها پرداخت و اظهار داشت: در ادبیات دینی ما امید انتظار فعال است که مرتبط با امری متعالی شکل می‌گیرد و صرفاً امری ذهنی نیست. در نگاه‌های روانشناسی و نظریات روانشناسی مثبت امید را به عنوان یک احساس معرفی می‌کنند. آنها امید را بازسازی شناختی و اصلاح الگوهای فکری منفی می‌دانند. امید در تفکر دینی به دنبال حفظ وضع موجود نیست و انسان امیدوار رویکرد تحول‌خواه و انقلابی دارد. در صورتی که امید در اندیشه‌های دیگر این‌گونه نیست. در مکاتب فکری از یک سو امید را به عقل انسانی متکی کنند و کمتر آن را به اراده و مداخله‌گری خداوند نسبت دهند و از سوی دیگر به دنبال یک نحو از تقدیرگرایی هستند که انسان سرنوشتش را بپذیرد. در صورتی که در تفکر دینی امید، کنشگرایانه است و صرفاً گرایش ذهنی و آرمان‌خواهانه نیست. امید در تفکر دینی صرفاً آخرت‌اندیشانه و فردگرایانه نیست. در تفکر دینی، امید صرفاً یک نظام فکری کلان نیست، بلکه مبتنی بر اقدام هم هست. در ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات آیت‌الله خامنه‌ای به امید، صبغه حکمرانی داده می‌شود. چنین نگرشی را در تفکرات دیگر نمی‌بینیم. آیت‌الله خامنه‌ای امید را به عنوان نیروی حرکت و تحول مطرح می‌کنند و پیشرفت، مقاومت و تاب‌آوری جامعه را مبتنی بر آن می‌دانند. در مکاتب دیگر امید، صرفاً مهارت شناختی و فردی در نظر گرفته می‌شود. در صورتی که در تفکر دینی امید صرفاً یک مهارت شناختی برای انسان نیست، بلکه مسئولیت الهی و اجتماعی است. امید، عامل تمدن‌ساز است. در ادبیات دینی تربیت و نقش خوف و رجا در ساخت هویت و شخصیت انسان اهمیت زیادی دارد و مطرح است. در ادبیات دینی دوگانه‌هایی درباره ناامیدی و امید مطرح می‌شوند، مثل یأس و طمع. در تفکر دینی با سه گروه انسان مواجه هستیم: انسان‌های مغرور، معجبین و قانتین. در تفکر دینی بین امید و خوش‌بینی تفکیک قائل می‌شود. در مسیری که برای امید ترسیم می‌شود گذشته، حال و آینده مانند زوج‌هایی هستند که در تکامل با یکدیگر نقش‌آفرینی می‌کنند. ایمان و امید مکمل یکدیگرند. از یک سو ایمان می‌تواند پایه و اساس امید و از سوی دیگر امید نتیجه ایمان محسوب شود. در یونان باستان، تفکرات افلاطون مورد توجه قرار می‌گیرد و امید را به خیر و سعادت پیوند می‌زند و ارزشمندی آن را متکی به عقل و فضیلت می‌داند. ارسطو، امید را مرتبط با فضیلت و شجاعت و به تعبیری مقاومت در برابر مشکلات می‌داند. او امید بدون عقلانیت و اراده معطوف به خیر را بی‌معنا برمی‌شمارد. رواقیون امید را وابستگی به امور غیرقابل کنترل مطرح می‌کنند و امید را بی‌معنا می‌دانند. در اندیشه اگزیستانسیالیسم، سارتر و کامو امید را پوچ و بی‌معنا و توهمی برای فرار از آزادی و مسئولیت فردی می‌دانند. آنها امید را فریب برمی‌شمرند. در اندیشه‌های اگزیستانسیالیست‌های مسیحی در تفکرات گابریل مارسل، امید به عنوان جوهر هستی و انتظار فعالانه در ارتباط با امری متعالی و معنادار مطرح می‌شود. کانت، امید را به اخلاق و ایمان پیوند می‌‌‌دهد. او امید به سعادت را در گروی یک عمل اخلاقی مطرح می‌کند. از نظر نیچه، امید ابزار بردگی ذهن و از اخلاق ضعیفان است. در تفکرات پراگماتیسمی از نظر جان دیویی و ویلیام جیمز، ارزشمندی امید وقتی است که امید از نظر کارکردگرایی منجر به نتایج مثبت شود، و إِلّا آنجا هم امید بی‌معنا می‌شود. مارکس و انگلس، امید به نجات فردی را بی‌معنا می‌دانند. از نظر آنها امید، زمانی ارزشمند است که به تغییر ساختارهای اجتماعی و ایجاد جامعه بی‌طبقه منجر شود و زمینه جنبش و انقلابی را فراهم کند.

 

 


سه شنبه 05 فروردین 1404 (4 ماه قبل )
اهداف همایش:
1) تلاش برای امتداد اجتماعی و تحقق آموزه‌های دینی در سطح جامعه و حکومت
2) تلاش برای رفع و دفع کاستی ها و نارسایی‌های جامعه و معضلات اجتماعی
3) همت گماردن به پاسخگویی دینی به دغدغه‌های انسان معاصر و حل مسائل و معضلات زندگی اجتماعی و محیط زیست آن
4 انتقال نسلی و ترجمان باورهای دینی به اقتضای جغرافیای فرهنگی بشری
5) ارائه راه حل و پاسخ برای بحران‌های جوامع جهانی
دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران
شورای عالی انقلاب فرهنگی